۱- این روزا و به طورِ خاص ، این یک هفته زندگیم و احوالاتم یه نمودارِ سینوسی بود . یه روز خنده ، یه روز گریه . یه روز امیدوار ، یه روز ناامید . یه روز هایِ های ، روزِ بعد وایِ وای . اما هر روزهش در حال تلاش . واقعا امیدوارم شرِ کنکور همین امسال از زندگیم کنده شه .
۲- از سال ۹۵ اومدم بیان . یه وبلاگ داشتم که حدود یک ماه دیگه دو ساله میشه . هیچ مطلبی رو ازش منتشر نکردم . همیشه هر چی تو وبلاگام نوشتم ( بله من تو این سه سال بیش از ۶ - ۷ وبلاگ داشتم ) اونجا پیش نویس کردم و گرچه همه ی اون وبا پاک شدن اما یه آرشیو کامل از این دو سال دارم . هر از گاهی میرم مطالب سال های قبل ، همین موقع رو میخونم و حس خیلی خوبی میده . غم هایی که گذشتن ، شادی هایی که حس خوبشون هنوز هست ، دغدغه ها ، آدم ها و
۳- کاش میتونستم زودتر از تابستون بفهمم دوسم داره یا نه . ولی از حق نگذریم حس باحالی بود این یکسال . حسِ مهم بودن . عزیز بودن . معشوقه ی کسی بودن . رویاش انقدر شیرین بود . تو هاله ای از ابهام بود و بیشتر حدس و گمان و نشونه ها سر پا نگهش میداشتن اما مزه داد . داشتنِ واقعیِ واقعی ش چه حسی میده ؟ کاش تولدم رو تبریک بگه و همه ی این شک و دو دلی ها ناپدید بشن .
۴- نصف تلاش من تو سال کنکور بخاطر این بوده که شبیه همکلاسی هام نباشم . عجیب بهم نیرو میداد این حس تنفر و خودخواهی و خودبینی .
۵- ینی اگه اعتراف کنه ، چجوری میگه ؟
۶- این روزا مدام در حال تمرینم برای آدمِ خوبی بودن . برای زندگی رو قشنگتر دیدن و قشنگتر کردنِ زندگیِ عزیزانم ، تا جایی که سهمی داشته باشم . و واقعا سخته اما بشدت شیرینه!!
۷- دلم میخواد تابستون اوضاع مالی مون جوری باشه که بریم مسافرت ، و کاش مسافرتی بریم که دریا داشته باشه! بشدت دلم ساحل و صدف و موج میخواد!
۸- تو فکر اینم تابستون با آنا یه فروشگاه اینترنتی کوچیک را بندازیم ، و حتی کانالشم ساختم تو تلگرام. میخوام ی سری چیز میزِ جینگیل پینگیلِ دست ساز بفروشیم . خیلی هیجان انگیزه . البته این وضعی ک میبینم جدیدا تلگرامای موبایلا رو دارن زرت زرت پاک میکنن از رو گوشی مردم فک نکنم بشه روش حساب کرد.
۹- هیجان انگیز تر از موردِ ۸ ، کتاباییه که قراره با آنا بخونیم .
۱۰ - همه ی موارد صد برابر شیرین میشن ( و شاید هم عملی!!! ) به شرطی که من و آنا کنکور رشته های دلخواهمون قبول شیم!!
درباره این سایت